چرخه

منزجرکننده ست. حالم بد میشه و بهم میریزم از اجتماع اطرافم وقتی میشنوم چطور درباره خانوم خونه حرف میزنن و توقع دارن توی دعوای پیش اومده اون کوتاه بیاد و وقتی غر میزنه و بداخلاقی میکنه و دعوا میشه و کوتاه نمیاد پس حقشه که موهاشو بگیری و سرشو بکوبی به سیمان، دیوار یا هرچی و کتکش بزنی. حالم بد میشه وقتی میبینم یه مرد سی ساله یقه یه زن شصت ساله رو گرفته  و قصد خفه کردنشو داشته و با زور، تو دعوا، حرفشو به کرسی نشونده. میگم خب، اگه من جای اون خانوم شصت ساله بودم چی؟ یه مرد بخواد به من زور بگه چی؟ اگه یه روز یه قلدر مقابلم ایستاد و خواست با زور بازوش حرفشو به کرسی بشونه چی؟مثل اون خانوم سعی میکنم جلوش بایستم و بعد کتک بخورم؟ بعدم برای این که  داستان تموم بشه، مردم، بشینن و پشت سر خانوم حرف های نامربوط بزنن. و واقعا هم همینه.

سطح آگاهی و نگاه این اجتماعی که نگاهشون میکنم آزارم میده. جواب سوال ها احتمالا مشخصه، منم بودم زورم به زور بازوی مرد مقابلم نمیرسید.  شاید تفکر غالب همینه، نمیدونم. نمیتونم بگم اهمیتی نداره، چون همین چیزها آزادی منو محدود میکنه وبدتر از آزادی، تفکرات و ناخوداگاه منو. انگار این اجتماع پیش روی من، که تعمیمش نمیدم به کل جامعه، هر چند که قابل تعمیمه، خانوم ها رو ضعیف پرورش میدن و این ضعیف بودن چیزیه که در ناخوداگاه ما ریشه کرده.

چیکار میشه کرد؟ سطح آگاهیمونو بالا ببریم و وسعت دید و نگاهمونو افزایش بدیم؟ یا که نه، روزهای هفته رو سیاه سفید کنیم و تو روزهای سفید حجابمونو برداریم؟ 

اصلا آیا واقعا چیزی میتونه این تفکراتی که در ناخوداگاه این مردم ریشه دوونده و ماندگار شده رو از بین ببره یا اصلاح کنه؟ اونم مردمی که حرفت رو نمیفهمن یا نمیخوان بفهمن و بعضا در مقابلت گارد میگیرن.

آسـوکـآ آآ
۲۵ تیر ۰۳:۱۷
فکر نمیکنم بشه واسه طرز تفکر این همه آدم کاری کرد، اون هم دقیقا آدهایی که به قول خودت گارد دارن...
پاسخ :
متاسفانه آره...
مقابل این ادم ها این تویی که اشتباه فکر میکنی

+البته تضمینی وجود نداره که درست فکر میکنم، ممکنه واقعا من اشتباه کنم.
دامنِ گلدار
۲۵ تیر ۰۹:۵۹
سلام :) خبری که ازش صحبت میکنین رو نشنیدم، ولی موافقم این نوع نگاهها خیلی آزاردهنده است و توی هر قشری هم هست، حتی تحصیلکرده، استاد دانشگاه، خارج رفته، پا به سن گذاشته، رفیق دلسوز، چه و چه. بعنوان یک دختر و زن تو این جامعه بارها تجربه‌اش کرده‌ام.

ولی من فکر میکنم شجاعت چیزیه که کد میشه توی وجود بقیه. ممکنه امروز به ظاهر کتک خوردن و ساکت شدن باشه، اما جسارت مخالفت، خودش بزرگترین فریاد برای آزادیه. مگه ماها از آسمون افتادیم که اینطور فکر میکنیم؟ حتما هستن خانمها (و آقایانی) که موافق و همفکر باشند. نباید تسلیم شد و اعتقاد رو از دست داد. 

خودم یاد داستان کلبه‌ی عمو تم افتادم، اوضاع برده‌داری.

پاسخ :
سلام :)
 دقیقا، توی هر قشری هست و به شکل های مختلف هم بروز پیدا میکنه. بله... همه ی ما تجربه اش کردیم...
حرفتون درسته؛ نباید تسلیم و ناامید بشیم.
مولانا جایی گفته:
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید/ تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز
ما هم باید ادامه بدیم و شجاع باشیم، حداقل حداقل میتونیم فرزندانمونو طوری که فکر میکنیم درسته تربیت کنیم و پرورش بدیم.

+من بعد خوندن پاراگراف دوم کامنت شما یاد نوشته ویرجینیا وولف افتادم که زمان حمله هیلتر خطاب به مردان گفته بود و به نظرم سال 1938 این طور نوشتن، حکایت همون شجاعت و جسارتیه که شما گفتید. 
" مادران شما با همان دستانی میجنگند که شما میجنگید و به همان دلایل. مادران شما علیه استبداد سلطه ی پدرسالاری مبارزه کردند همان طور که شما در مقابل سلطه فاشیست ها... و امروز با آزادی های شما مخالف هستند. آنها میخواهند برای شما در زندگی تعیین تکلیف کنند. آنها اکنون فقط بین زن و مرد تفاوت قائل نیستند، بلکه بین نژادها تفاوت قائل میشوند. شما در درونتان چیزی احساس میکنید که مادرانتان وقتی حذف شدند احساس میکردند؛ وقتی به عنوان زن بودن مجبور به سکوت شدند."
گزین گویه های ویرجینیا وولف
           
+ ممنون بخاطر کامنت خوبتون :)
کروکدیل بانو
۲۵ تیر ۱۱:۱۲
زنان جامعه ی ما خودشون پذیرفتن این ظلم رو.واسه همین اوضاع بهتر نمیشه :(
پاسخ :
و درست گفتن که هر جا ظالمی هست، مظلومی هم هست که به اندازه همون ظالم مقصره. 
میشه امیدوار بود :)  
مهر ارسنج
۲۶ تیر ۰۷:۲۶
ما نیاز به هفت، هشتا انقلاب داریم.
پاسخ :
اره احتمالا...
هر چند، هیچوقت به انقلاب ها خیلی خوش بین نبودم.
zahra talaei
۲۷ تیر ۱۱:۳۴
آدمی که گارد گرفته نمیخواد گوش کنه، نمیخواد حقیقت ببینه و فقط به کار خودش ادامه میده و متاسفانه در مقابلش نمیدونی باید چکار کنی اما مطمئنا کوتاه اومدن راهش نیست.
راهش شاید افزایش آگاهی خودت و منعکس کردن به بقیه است.
پاسخ :
بله، همین طوره که میگید...
و در کنار اون ها، سعی کنیم خودمون به چیزی که فکر میکنیم درسته عمل کنیم، که البته همینم خودش یه جور منعکس کردن به بقیه است.
ح. شریفی
۲۹ تیر ۱۶:۲۰
قوی بودن به زور و بازو نیست، به عقله.
اون مرد احمق بود که از نظر عقلی ضعیف بود.
پاسخ :
اینم حرف درستیه، عقل، دانایی، سطح آگاهی...
امیدوارم روز به روز تعداد این ادم ها کمتر و کمتر بشه...
sina S.M
۳۰ تیر ۰۵:۱۲
دایناسور 😂 ایشونم کرکودیله !!
😁 
پاسخ :
متوجه منظورتون نمیشم.
sina S.M
۳۱ تیر ۰۲:۰۴
یکی کامنت گذار ها اسمشون کرکودیل هس:)
پاسخ :
آهان  :)
خب  یکم طبیعیه این جور اسم ها تو وب ها، از قدیم هم بوده، استفاده از شخصیت داستان ها، رنگ ها و...
سروش .
۲۸ مرداد ۱۳:۱۲
بالا بردن سطح آگاهی که لازمه، ولی به نظرم بیشتر از اون نیازمند درست زندگی کردنیم. منظورم اینه که تاثیر هزاران صفحه متن هم خیلی وقت‌ها به اندازه‌ی مشاهده‌ی خانم‌هایی که ضعیف نیستن، اعتماد به نفس پایین ندارن، نمی‌ترسن و صرفا درست زندگی می‌کنن نیست. من سال‌ها با بقیه در مورد حقوق مهاجرها بحث کردم، ولی تأثیر همه‌ی اون حرف‌ها به اندازه‌ی صرف حضور فروشنده‌ی افغانستانی تو یکی از سوپرمارکت‌های منطقمون نبود. بعد از چند سال به وضوح می‌شه رفتار یکسان مردم رو در مورد ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها دید، اون هم بدون کلمه‌ای بحث. مسئله فقط اینه که آدم‌ها از دیدن و تجربه کردن خیلی بیشتر یاد می‌گیرن.
پاسخ :
حرفتون درسته. در جواب یکی از نظرها هم گفتم که لازمه به چیزی که فکر میکنیم درسته عمل کنیم. 
به صرف حرف زدن اتفاقی نمیفته. هر چند که  درست زندگی کردن یا عمل کردن به چیزی که درسته یا... کار راحتی نیست.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان