ما حیوان ها
نوشته ی جاستین تورس
مترجم: رضا اسکندری آذر
شاید چند ساعتی میشود که کتاب را تمام کردم. راستش نوشته پشت کتاب را باید بیشتر جدی میگرفتم "برای بیداری نوشته شده؛ این کتاب را پیش از خواب نخوانید." جمله ای که باعث شد جز کتاب های انتخابی ام باشد، باید بیشتر جدی اش میگرفتم و حتی باید میفهمیدم روز جمعه زمان مناسبی برای تمام کردنش نیست. ما حیوان ها کتاب تلخی ست که کار خودش را خوب انجام میدهد. داستان شاید یک چیز شبیه به همان داستان همیشگی ست: کودکی و اثراتی که روی کودکان میگذاریم. ما با پسری هفت ساله همراه میشویم تا رسیدن او به دوران بلوغ. ما شاهد کودکی او، شیوه ی ازدواج مادر پدرش، اوضاع نابسامان زندگی آنها و شاهد هر چیزی هستیم که به ما نشان میدهد چی شد که این جوری شد. کتابی که تا صفحه های پایانی از خواندنش لذت بردم و به قول مترجم روایتی غزل گونه از کودکی نامتعارف، پرخشونت و فقیرانه ی سه برادر بود، اما در صفحات پایانی، بمب... غافلگیر شدم.
راستش دوست داشتم پسر کوچک این داستان در نهایت با شمشیری تمام مشکلات را از میان بردارد و قهرمان طورانه با سر و شمشیری بالا، در صفحه ی آخر کتاب به ما لبخند بزند اما، این کتاب تلخی واقعیت را بر دوش میکشد.
بخشی از یادداشت مترجم:
رمان ما حیوان ها را شب هنگام به وقت خفتن نخوانید، چرا که این اثر به قصد نشر بیداری نگاشته شده، به قصد جلب توجه ما به قشری خاص از جامعه و به قصد دگرگونی زاویه دیدمان نسبت به این قشر.
+ ظاهرا فیلمی هم با اقتباس از این کتاب نوشته شده که مشتاقم هر چه زودتر ببینمش.