خلق کردن٬ آفرینش و ساختن... سه کلمه ساده ای که دنیایی را در خود گنجانده و مرا مدهوش میکند. دلم میخواهد تا میتوانم خالق باشم؛ تا میشود خلق کنم و تا جایی که دستانم یاری میدهد بسازم. اما خب٬ از بد روزگار نه میتوانم٬ نه میشود و نه دستان انچنان یاری دهنده ای دارم و باید بگویم با همه این حرف ها همچنان هنر را و این سه کلمه و دنیای درونش را دوست دارم؛ تجربه کردن را دوست دارم؛ با همه بی تجربگی برای اولین بار پشت چرخ خیاطی نشستن را دوست دارم و چقدر نوشتن کلمه چرخ خیاطی جذاب است؛ درست مثل نفسِ تجربه کردن. نه... نفس تجربه کردن خیلی جذاب تر است؛ شاید همان قدر جذاب و مجدوب کننده که سه بار پارچه ای را اشتباه بدوزی و دست به قیچی بازش کنی و شاید از ان هم بیشتر٬ به اندازه دوختن یک عروسک نمدی یهویی برای اولین بار.