به این میگن ادامه دادن؟

به این میگن ادامه دادن؟ به این که احساس کنی هر وزنه یک و نیم کیلویی تو دستت سه چهار کیلو وزن داره و دستت جون نداره حرکت کنه میگن ادامه دادن؟ این که  کف پاهات چسبیده به نقطه شروع ادامه دادنه؟ تو تلاش میکنی، پاهاتو میکشی و هنوز نقطه شروع! کجایی؟ نقطه شروع. کجا میری؟ نقطه شروع. چه مرگته؟ نقطه شروع و نقطه شروع و نقطه شروع... خسته ام، ناامیدم، حتی عصبانی ام...
پیشرفت دوره...خیلی دور و من تشنه ی شنیدنم، شنیدن "امروز بهتر بود"، اما نیست، نبود... امروز بهتر نبود. میخندم، میخندیم اما نمیشه خودمونو گول بزنیم، امروز بهتر از دیروز نبودم و این تو صدای خنده های بلندم گم نمیشه. 
میبینی؟! وزنه های یک و نیم کیلیویی سنگین تر از چیزین که باید باشن و ضربه های دست های بی جون من حتی حریف فرضی روبروم رو هم از پا در نمیاره؛ به این ضربه ها، نمیگن ادامه دادن...
فا طمه
۰۵ دی ۲۳:۱۱
هر چیزی ک تلاش توش باشه ینی ادامه دادن. تا جایی ک تلاش کنی ینی ادامه دادن. به هرحال تو همون نقطه شروع ممکنه بعد از مثلا یه سال ی بادی بوزه ک اگر جای دیگه ای بودی بت نمیرسید. شاید اون باد قرار باشه ببرتت جایی ک باید. کسی چ میدونه
پاسخ :
حرفت کاملا درسته
اما
برای من تلاش به تنهایی به معنی ادامه دادن نیست. تلاش باید کنار یه چیزهای دیگه ای قرار بگیره. دور و اطرافمو که نگاه میکنم پر از آدم هاییه که از صبح بلند میشن، تلاش میکنن تا شب، تمام طول روز رو میدون و هیچی به هیچی... ادامه دادن یعنی این؟ یه کتابی میخوندم میگفت " در هر صورت همه ما داریم زندگی میکنیم، مسئله سر زندگی کردن نیست، مسئله اینه که ما از زندگی مون بهره ببریم."  پس به صرف تلاش نمیشه گفت داریم ادامه میدیم، البته اگر منظورمون از ادامه دادن این نباشه که روزها رو بگذرونیم و به مرگ برسیم. من وقتی از ادامه دادن حرف میزنم منظورم اینه قدمی رو به جلو برداشته بشه و قدم رو به جلو برام به معنی رسیدن به خواسته ام و اون مقام مثلا ورزشی، تحصیلی و... نیست. دلم میخواد هر شب که سرم رو بالشمه حالم خوب باشه، با خودم بگم امروز بهتر از دیروز بودی، امروزتو بهتر از دیروزت ساختی. جدا شدن از نقطه شروع برای من یعنی رسیدن به این جمله ها و این جمله ها برام یعنی درست ادامه دادن. 
یه جورایی تلاش برای ادامه دادن لازم هست اما کافی نیست.
+خیلی ممنون بابت نظرت، هوس نظر کرده بودم :)
فا طمه
۰۶ دی ۱۷:۱۴
خب منم میگم وقتی تلاش داری میکنی این حس هم باید ب وجود بیاد مگر اینکه سخت بگیری چون خود تلاش کردن ینی حرکت کردن حتی اگر ب نظر نیاد. چون وقتی تلاش میکنی بالاخره باهاش ب یه چیزهایی میرسی. اونام ک حتما میگی ب یه چیزایی میرسن و تو نمیدونی. حتی همین ک فک کنن همین ک امروزم تلاش کردم و یه گوشه ننشستم خودش بهرس. حالا اگه منظورت چیزای فکریه ک چ بهتر چون اونا زودترم نتیجه و بهره و این حسی ک میگی رو میدن (برا من ک اینجوره). اصلا همین ک تاکید داری ب بهتر بودن امروز نسبت ب دیروز سخت گیریه :/ در واقع میدونی ک امروز و دیروز همش یکیه اصل اصلش. کلا مهم اینه ک صرفا تو ب یه چیزهایی برسی. حالا برا چی بیای مقایسه کنی ک حتما این بهره بهتر دیروز بوده یا بدترش :/ خلاصه ی همچین چیزایی :/
پاسخ :
درسته، تلاش خیلی موثر و لازمه ولی گفتم که، برای رسیدن به چیزی که هدف کافی نیست. همون طور که یه عقاب برای شکار به سرعت و تیزبینی و چنگالش نیاز داره و هر کدوم نباشه اون چیزی که باید نمیشه.
رسیدن داریم تا رسیدن. این که ادم به یه چیزی برسه بالاخره با این که به چیزی که دلش میخواد یا چیزی که برای اون تلاش میکرده برسه، فرق داره. و وقتی گفتم از این ادم ها به صرف دیده هام نبوده، بخشیش اطرافیانین که در جریان زندگیشون هستم ولی خب درسته، نمیشه تعمیم داد.
این که میگم امروز و دیروز، منظورم واقعا امروز و دیروز نییت و حتما خودت اینو میدونی و خب من به شخصه بدم میاد که هر روزم شبیه هم باشه و دوست دارم رو به جلو پیش برم و خب یه جورایی یکی از اهدافمه این و برای همین توجه کردن رو به حساب سختگیری نمیذارم. به نظرم این جور بررسی ها برای همه لازمه، مخصوصا اگه هدفی داره، اون موقع این مقایسه فرق داره بهتر و بدتر بودنش. فرض کن کسی بخواد آخر ماه برای خودش چیزی بخره که قیمتش 200 تومنه و هر روز لازم باشه یه سری از مخارجش رو کم کنه که با کنار گذاشتن پولش و مدیریت به اون 200 برسه، خب طبیعیه که هر شب (یا یه چیز تو این مایه ها) میزان خرج و پس اندازشو برسی و مدیریت کنه. باید این رو به حساب سخت گیری گذاشت؟! یا دیدی آقایون رو؟ ماشینشون را قبل سفر یا قبل حرکت های طولانی چک میکنن، توی راه حواسشون به بنزین هست، نزدیک هر پمپی یه نگاه به بنزین میکنن تا برسن به مقصد، این میشه سخت گیری؟! یا داوطلبای کنکور بعد هر آزمون آزمایشیشون، عملکردشون رو، تعداد درست و غلط و نزده و این که اصلا از چه مبحثی بوده رو بررسی میکنن.
 هر چند من یکم دچار خودانتقادی منفی ام و در تلاش برای رفعش :)
+ فکر میکنم نظر هر دو درباره تلاش یکیه اما من تلاش رو هدفمند و چارچوب دار و کنار یه مولفه های دیگه نتبجه بخش میدونم و تو با این که منظورت همینه صرفا فقط تلاش رو اوردی، یه جورایی تو معنای گسترده تری برای تلاش در نظر گرفتی و من وارد جزییات شدم.
کبوتر خاتون
۱۹ دی ۱۵:۳۷
عجیب نیست که انقدر نامهربانیم واقعا؟!


+ برای آخرین پست :) جای دیگه ای نبود :دی
پاسخ :
وقتی با دقت به آدم ها و رفتارشون نگاه میکنم، واقعا عجیبه! 
:)

+ :دی :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان