بهار شما چه شکلی‌ست؟

باز هم بهار را گم کرده‌ام. گفتم باز چون من بهار را زیاد گم می‌کنم. انگار بهار من چیز کوچیکی‌ست. آن قدر کوچک که می‌توانی هر کجا بگذاری و فراموشش کنی. شبیه یک دانه‌ نگین خیلی کوچک سبز که درون همان دانه‌ی کوچک جادویی یک دشت با گل‌های بنفش و یک جنگل جا شده که صدای أب رودخانه‌اش را به وضوح می‌توانی بشنوی. باید حواسم را بیش‌تر جمع کنم. بهار را توی مشتم بگیرم و پیش هر کسی هم مشتم را باز کنم تا پروانه‌ها از نگین سبزم بیرون بزنند، میان فضای رابطه‌هایم بچرخند و بخندند. بعد من با خنده بگویم سلام، بهار زیبای من را می‌بینید؟ راستی، بهار زیبای شما کجاست؟ بهار شما چه شکلی است؟ تصور می‌کنم پیرمرد لبخند خیلی ریزش را در چهره پنهان می‌کند و به هیولای تیغ‌دار بفشی که دستش را گرفته اشاره می‌کند و پسر بچه به قاصدکی که دنبالش می‌دود. تصور بهار دیگران بامزه است، واقعا دیدنشان هم معرکه. اما حالا من باز هم بهارم را گم کرد‌ه‌آم. مثل بهار قبلی و بهار قبل‌تر. حالا پیش آدم‌ها که می‌روم، پروانه‌ای نیست. هوای مسموم دورم را می‌گیرد. یک چیزی شبیه بوی بد دهان. باید بهار جدیدی بسازم. حتما تو هم می‌دانی ساختن یک بهار جدید در یک هوای مسموم با دست‌های خالی چقدر کار سختی‌ است، مگر نه؟ راستی، شما هنوز بهارتان را دارید؟ بهار شما چه شکلیست؟ 

ساناز هستم
۱۴ خرداد ۰۱:۳۰
بهار من هم گم‌ه. وقتی به بهار های زندگیم فکر می‌کنم "گم بودن" یه ویژگی از بهار به نظرم میاد.
پاسخ :
آره، ویژگی بهار منم گم بودنه و شاید ویژگی خیلی از بهارها. درسته.  

هومن ...
۲۲ خرداد ۲۲:۲۳
وقت بهاره که روزها به مرور طولانی میشن و هوا آروم و ملایم میشه؛ و یکی از تصویرهای بهار از دید من اینه که روی چمن‌ها بشینم و غروب رو تو سکوت تماشا کنم. بهار یه جور «پایان» رو هم برای من تداعی میکنه، شاید به خاطر امتحانای خرداد ماه وقتی که مدرسه میرفتم.
پاسخ :
تصویر و تصورهای قشنگ و درستیه :)
البته منظور من اینجا از بهار امید و انگیزه و دلیل زندگیه.

+ ببخشید بابت تاخیر 🌻


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان