به این میگن ادامه دادن؟ به این که احساس کنی هر وزنه یک و نیم کیلویی تو دستت سه چهار کیلو وزن داره و دستت جون نداره حرکت کنه میگن ادامه دادن؟ این که کف پاهات چسبیده به نقطه شروع ادامه دادنه؟ تو تلاش میکنی، پاهاتو میکشی و هنوز نقطه شروع! کجایی؟ نقطه شروع. کجا میری؟ نقطه شروع. چه مرگته؟ نقطه شروع و نقطه شروع و نقطه شروع... خسته ام، ناامیدم، حتی عصبانی ام...
پیشرفت دوره...خیلی دور و من تشنه ی شنیدنم، شنیدن "امروز بهتر بود"، اما نیست، نبود... امروز بهتر نبود. میخندم، میخندیم اما نمیشه خودمونو گول بزنیم، امروز بهتر از دیروز نبودم و این تو صدای خنده های بلندم گم نمیشه.
میبینی؟! وزنه های یک و نیم کیلیویی سنگین تر از چیزین که باید باشن و ضربه های دست های بی جون من حتی حریف فرضی روبروم رو هم از پا در نمیاره؛ به این ضربه ها، نمیگن ادامه دادن...