باید خط زد روی ای کاش ها

من میدونم... میدونم کسی از راه نمیرسه تا تو رو شاد کنه و تو رو از منجلاب غم ها بکشه بیرون. میدونم فقط یه پنجره وجود داره و اونم خود منم. من این حرف ها رو خوب بلدم، میدونم فقط یه قهرمان تو زندگی هر کسی وجود داره. من این حرف ها رو از برم اما، کاش گاهی، فقط گاهی کسی میومد دست ادم رو تو دستش میگرفت و با دست دیگش به خورشید اشاره میکرد. کسی میومد که لازم نبود براش چیزی رو تعریف کنی، بی هیچ توضیحی امید رو میپاشید توی صورتت و با دست هاش ستاره میکاشت تو دست هات. اما میدونم این جا، حتی کسی برات خبر خوب نداره که کنارش بشینی و با ذوق برات از یه اتفاق خوشایند حرف بزنه. این جا تو باید بری مقابل اینه ها، برای خودت چشمک بزنی، به خودت لبخند بزنی، بعدش بری سراغ کتاب ها، چون اونها تنها کسایی هستن که لازم نیست بشینی ساعت ها براشون از مشکلت یا ترست یا دردت یا هر چیز دیگه که روی دلت سنگینی میکنه حرف بزنی تا بتونه چیز مناسبی بگه، فقط کافیه انتخاب خوبی کرده باشی تا بشینی و بی هیچ حرفی به سخنان دوستانه و دلگرم کننده اش گوش کنی. من میدونم فردا که بلند بشم از خواب، یه روز جدید از زندگی ناچیزمه، که باید همه این چیزها رو خوب بلد باشم و بهشون عمل کنم تا تو منجلاب غم هایی که رو دلم سنگینی میکنه خفه نشم، چون فردا، مثل هر روز دیگه ای، قرار نیست با کسی ملاقات کنم که موقع حرف زدن باهام امید بپاشه به صورت سردم. من میدونم، اما کاش...


ح. شریفی
۱۹ فروردين ۱۸:۱۳
ای کاش ها یعنی درجا زدن ها، یعنی ضعف، یأس
موفق باشید
پاسخ :
همین طوره...
ممنون و هم چنین
کبوتر خاتون
۲۲ فروردين ۰۱:۰۰
به قول معلم دبیرستانم "ای کاش رو کاشتیم ولى هیچ وقت هیچ کجا سبز نشد" !
پاسخ :
اره، حرف درستیه...

+ :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان