چطور زنده نگهت دارم؟ هان؟

گاهی وقتی کتابی میخونم یا فیلمی میبینم، با خودم میگم چقدر جای بعضی آدم ها کنارمون خالیه. آدم هایی مثل هاوکینگ کتاب شاعران مرده، تروفیموف کتاب باغ آلبالو، پرستار کتاب مطلقا تقریبا، پدربزرگ توی کتاب 35 کیلو امیدواری، پیرمرد تو کتاب دختر ستاره ای و خیلی ادم های دیگه که حتی گاهی به خوبی این آدم ها که گفتم هم نیستن. یه لحظه هایی تو زندگی حتما وجودشون لازمه و چوب جادو واسه همین لحظه ها خوبه. که اون آدم ها رو زنده کنی و کمی نه توی کتاب، بلکه توی جریان زندگی خودت، باهاشون زندگی کنی و اون ها نه حرف های نویسنده درباره موضاعات مشخصی رو، که حرف های لازمی که تو باید بشنوی رو، توی اتفاقات ناگهانی و گاهی حتی روزمره به تو بگن. 

هر چند که میشه گفت وقتی اون ها رو میخونی اون ها درونت متولد میشن، اما مسئله اصلی اینه که چقدر میتونی اون ها رو درونت زنده نگه داری تا این اتفاقات رو تو زندگیت رقم بزنن؟


+ هر روز یک پست

Haa Med
۲۶ اسفند ۲۲:۰۷
خیلی کتاب خوندن رو دوست دارم.
الان هم کتاب "جنایت و مکافات" رو دارم میخونم که از نیمه هم رد شده.
پاسخ :
جز بهترین چیزهایی هست که میشه خیلی دوستش داشت :)
 خیلی هم عالی. امیدوارم منم یه روز بخونمش.
Haa Med
۲۷ اسفند ۱۲:۳۶
بخونید. قشنگه.
پاسخ :
چشم و ممنون از پیشنهادتون 
فعلا دارم "مردی به نام اوه" میخونم
کلمنتاین ‌‌
۲۹ اسفند ۱۳:۴۴
اینکه بعد چند روز پست میذارید زیرش مینویسید هر روز یک پست قبول نیستا :))
پاسخ :
:)))
حق با شماست
ŇãşíМ ĶĥăŅŭМ
۰۲ فروردين ۲۱:۴۵
این روزا نیازمندی های شخصیم شده چوب جادویی.. ساعت برنارد.. ماشین زمان.. :)
پاسخ :
:) 
واقعا هم نیاز داریم بهشون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان