راه

همیشه وقتی توی فیلم و شاید مستند، ناسایی ها را دیده ام که همه منتظر و مضطربند و یک دفعه، بعد از اطمینان از موفقیت، از جایشان بلند شده اند و دست زده اند و همدیگر را بغل کرده اند، با خودم گفته ام یعنی بعد از هر موفقیت و ماموریتشان چقدر خوشحال میشوند؟ به خوشحالی هایشان فکر کرده ام. به عمق عمق حس خوبی که دارند. به نظرم خوشحالی آنها بعد از هر ماموریت موفق مثل چاه عمیقی است که هیچ کدام از سنگ های ما به ته چاهشان نمیرسد. میدانی؟ من جنس تلاش و اضطرابشان را دوست دارم و غبطه میخورم. امروز که که با باز کردن اینستاگرام تصویری سیاه که وسطش حلقه ای طلایی خودنمایی میکند، از هر طرفی به من هجوم می اورد، به ادم هایی فکر میکردم که تلاش کردند و تلاش کردند و تلاش کردند و با خودم گفتم یعنی اولین باری که این تصویر را دیده اند، چه حسی داشته اند؟ آخ که خوشا به حالشان. من هر روز و هر روز و هر روز را یکی پس از دیگری بیهوده تلف میکنم، با خودم و دنیای کوچکم درگیرم و سخت میتوانم دنیایم را قدمی به جلو ببرم، آنها اما با شکست، با تلاش، با همه ی اتفاقات ریز و درشت زندگی، هر روز زندگیشان قدمی برای بشریت برمیدارند. آخ که خوشا به حالشان و خوشا به حالشان و خوشا به حالشان...

فاطمه م_
۲۲ فروردين ۰۰:۳۰
خوش به حالشون انصافا :(
پاسخ :
اوهوم

+ البته راه واقعا سختیه. 
فاطمه م_
۲۲ فروردين ۰۱:۲۸
آره واقعا سخته. برا همینه که خوشحالی بعدش می‌چسبه. هر راه سختی همینه. و من می‌ترسم آدم کارای سخت نباشم :(
پاسخ :
آره.
آدم تا احساس ترس نکنه، شجاعت معنایی نداره. 
(:
Haa Med
۲۲ فروردين ۱۰:۰۱
سیاهچاله بود درسته؟
شاید من اشتباه میکنم. تصویری سیاه با شکلی دونات مانند در وسطش که عکسش دیروز برای نخستین بار منتظر شد. تصویری از سیاهچاله.
پاسخ :
بله درسته.
اولین تصویر از سیاهچاله.

شاید بهتر بود تو نوشته مستقیم میگفتم. 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
...
ماه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان